جود در عرفانعرفا درباره جود اقوال و تعاریف مختلفی دارند، که در ادامه به بیان آنها میپردازیم. ۱ - تعریفبخشیدن بدون منّت و برآوردن حاجت نیازمند بدون دیدن نیازمند و بدون توقع دیدار او؛ عطای بدون درخواست؛ پیروی از «خاطر اول»، یعنی انجامدادن کار خیری که ابتدا و پیش از تصور ترک آن (خاطر ثانی) به ذهن خطور میکند؛ عطای بیشتر مال و حفظ اندک آن؛ بخشش و عطا به این اعتبار که بنده خدا در حقیقت مال خدا را میبخشد [۱]
عبدالکریمبن هوازن قشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص ۲۴۹، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲]
هجویری، ص ۴۶۴.
[۳]
محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین، ج ۴، ص ۳۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱.۱ - دیدگاه غزالیغزالی [۴]
محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین، ج ۴، ص ۳۹ـ۴۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
برخی از این تعاریف را بیانگر حقیقت جود ندانسته و در نهایت تعریف فلسفی جود را با اندکی تفاوت پذیرفته و آن را بذل و بخشش بدون عوض تعریف کرده است. او بر اساس این تعریف، جود را مختص خدا و اطلاق آن را بر انسان مجازی دانسته است. [۵]
هجویری، ص ۴۶۵.
۱.۲ - دیدگاه ابن عربیبه نظر ابنعربی [۶]
الفتوحات المکیه، ج ۲، ص ۶۶۲.
چون انسان حقیقتاً از خود چیزی ندارد و آنچه دارد از خداست، پس هر بخشش و جودی که به دست انسان انجام میگیرد به نیابت از خداست که مالک و رب هر مالی است و خدا از این طریق و به دست او این بخشش و عطا را بر خود واجب کرده است. [۷]
ابنقیم جوزیه، مدارج السالکین، ج ۱، ص ۲۳۰، چاپ محمدکمال جعفر، (قاهره) ۱۹۸۰.
ابنعربی [۸]
الفتوحاتالمکیه، ج ۱، ص۱۰۰.
[۹]
ابنعربی، کتاب انشاء الدوائر، ج۱، ص ۳۳، چاپ نیبرگ، لیدن ۱۳۳۶.
«اسم» جواد و مقسط را، در کنار اسمهای حی، عالم، مرید و قائل، امهات اسماء الاهی معرفی کرده و جواد را مشتمل و مهیمنِ بر هر اسم رحمانی معطی نعمت معرفی کرده است. [۱۰]
عبدالرزاق کاشی، لطائفالاعلام فی اشارات اهل الالهام، ج۱، ص ۲۲۶، چاپ مجید هادیزاده، تهران ۱۳۷۹ ش الف.
[۱۱]
سعیدالدینبن احمد فرغانی، مشارقالدّراری: شرح تأئیه ابنفارض، ج۱، ص ۴۴۷، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ ش.
[۱۲]
حیدربن علی آملی، المقدمات من کتاب نصالنصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابن العربی، ج ۱، ص ۱۲۶، ج ۱، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۵۳ ش.
[۱۳]
پانویس ۳۲، که جواد را از اسماء ثانیه دانسته است، ج۱، ص۴۰، عبدالرحمانبن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۷۰ ش.
به نظر ابنعربی، [۱۴]
ابنعربی، کتاب انشاء الدوائر، ج۱، ص ۳۸، چاپ نیبرگ، لیدن ۱۳۳۶.
پیدایش عالم به نیکوترین وجه و برترین نظم از لوازم و آثار تکوینی «اسم» جواد است. نظام عالم در نهایتِ اتقان و اِحکام است و بدیعتر از آن ممکن نیست موجود شود، زیرا اگر بدیعتر از آن ممکن باشد و خدا آن را نیافریده باشد، در این صورت خدا کمالی را نزد خود نگاهداشته و آن را نبخشیده و این بخل است و خداوند منزه از بخل است.۱.۳ - دیدگاه جندیبه نظر جندی [۱۵]
مؤیدالدینبن محمود جندی، نفحه الروح و تحفه الفتوح، ج۱، ص ۵۸ ـ۵۹، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ ش.
آثار اسم جواد در همه عالم دائماً ظاهر است و همه موجودات محالّ و مجالی و مرایای ظهور اسم جوادند و اگر بنده یا از بنده بدون قصدی از او جودی واقع شود، مصداق «پیوند تعلق» است که بنده در آن نقشی ندارد؛ اما، چون بنده قصد تخلق به خُلق الاهی جود کند و پیدا و پنهان به این قصد جامه عمل بپوشاند و جود را خُلق خود کند، «پیوند تخلق» حاصل میشود و چون خُلق و خوی جود به مرحلهای رسد که نقش نفس او شود، در این صورت او مظهر اسم جواد است و «پیوند تحقق» محقق میشود و اسم جواد بر عرش دل استوا مییابد.۲ - برخی نظرات درباره جود و سخابرخی عرفا جود و سخا را هممعنی دانسته و آنها را در یک باب مطرح کردهاند. [۱۶]
عبدالکریمبن هوازن قشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص ۲۴۷، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۷]
طاهربن محمد خانقاهی، گزیده در اخلاق و تصوّف، ج۱، ص ۷۶، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۱۸]
عبدالرزاق کاشی، ۱۳۷۹ ش ب، ص ۴۸۵.
(که در تعریف سخا همان تعریف جود را آورده است). با وجود این، بنا بر رأی برخی از کسانی که به نظریه توقیفی بودن اسماءاللّه معتقدند، اسم سخی از اسماء مروی نیست؛ ازاینرو، اطلاق آن را بر خداوند جایز ندانستهاند. [۱۹]
عبدالکریمبن هوازن قشیری، الرساله القشیریه، ج۱، ص۲۴۷، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۰]
هجویری، ص ۴۶۳.
[۲۱]
ابنفهد حلّی، عدّه الداعی و نجاحالساعی، ج۱، ص ۲۴۴، چاپ احمد موحدی قمی، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
کفعمی [۲۲]
ابراهیمبن علی کفعمی، المصباح، ج۱، ص ۳۳۶، چاپ سنگی (تهران) ۱۳۲۱، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
سخا را مرادف جود و از اوصاف کمالی دانسته و به همین دلیل اطلاق آن را بر واجب تعالی روا شمرده است.کسانی که میان جود و سخا فرق نهادهاند، سخا را برخلاف جود به عطای همراه با تمییز و غرض، بخشش اندک و نگاهداشتن اکثر مال تعریف کردهاند. [۲۳]
هجویری، ص۴۶۳.
بر همین اساس و بنا بر حکایتی، هجویری [۲۴]
هجویری، ص ۴۶۴ـ۴۶۵.
سخاوت را مقام حضرت ابراهیم علیهالسلام و جود را مقام حضرت محمد صلی اللّهعلیهوآلهوسلم ذکر کرده است. به نظر سلمی [۲۵]
محمدبن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج ۱، ص ۴۸۲ـ۴۸۳، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۵: درجات المعاملات، چاپ احمد طاهری عراقی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش.
جود اتم از سخاست.سخاوت در بنده نیز همانند جود به بخشش مال محدود نیست و گونهای دیگر از سخا با عنوان سخاوت در دین مطرح است که در آن انسان امور را به خدا واگذار میکند و بدون چشمداشت اجر و پاداش، نفس و قلب خود را به حق میبخشد. [۲۶]
محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین، ج۱، ص۴۰ـ۴۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
همچنین ابنعربی [۲۷]
الفتوحاتالمکیه، ج ۲، ص ۱۷۹.
سخای بنده را به اعطای حق به صاحب حق و مراعات انصاف تعریف کرده است.۳ - نسبت جود و کرمدرباره نسبت جود و کرم، برخی به تفاوت میان آنها قائل شدهاند و کرم را، برخلاف جود، عطای مسبوق به درخواست و استحقاق تعریف کردهاند. [۲۸]
ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج ۲، ص ۱۷۹، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۲۹]
داوود بن محمود قیصری، شرح محمود قیصری بر تائیه ابنفارض، ج۱، ص ۳۰۴، در ابنفارض، تائیه عبدالرحمان جامی: ترجمه تائیه ابنفارض، چاپ صادق خورشا، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۳۰]
که عکس این را گفته است، علیخانبن احمد مدنی، ج ۴، ص ۳۶۸، ریاض السالکین فی شرح صحیفه سیدالسّاجدین صلواتاللّه علیه، چاپ محسن حسینی امینی، قم ۱۴۱۵.
[۳۱]
که جود را بخشش مال، و کرم را اخلاق و افعال پسندیده دانسته است، ج ۷، ص ۱۷۳، علیخانبن احمد مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفه سیدالسّاجدین صلواتاللّه علیه، چاپ محسن حسینی امینی، قم ۱۴۱۵.
۴ - فهرست منابع(۱) حیدربن علی آملی، المقدمات من کتاب نصالنصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی الدین ابن العربی، ج ۱، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۵۳ ش. (۲) ابنعربی، الفتوحات المکیه، بیروت: دارصادر، (بیتا). (۳) ابنعربی، کتاب انشاء الدوائر، چاپ نیبرگ، لیدن ۱۳۳۶. (۴) ابنفهد حلّی، عدّه الداعی و نجاحالساعی، چاپ احمد موحدی قمی، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷. (۵) ابنقیم جوزیه، مدارج السالکین، چاپ محمدکمال جعفر، (قاهره) ۱۹۸۰. (۶) عبدالرحمانبن احمد جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، چاپ ویلیام چیتیک، تهران ۱۳۷۰ ش. (۷) مؤیدالدینبن محمود جندی، نفحه الروح و تحفه الفتوح، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۸) طاهربن محمد خانقاهی، گزیده در اخلاق و تصوّف، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۴ ش. (۹) محمدبن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۵: درجات المعاملات، چاپ احمد طاهری عراقی، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش. (۱۰) عبدالرزاق کاشی، لطائفالاعلام فی اشارات اهل الالهام، چاپ مجید هادیزاده، تهران ۱۳۷۹ ش الف. (۱۱) عبدالرزاق کاشی، مجموعه رسائل و مصنفات، چاپ مجید هادیزاده، رساله ۹: تحفه الاءخوان فی خصائص الفتیان، تهران ۱۳۷۹ ش ب. (۱۲) محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۱۳) سعیدالدینبن احمد فرغانی، مشارقالدّراری: شرح تأئیه ابنفارض، چاپ جلالالدین آشتیانی، تهران ۱۳۵۷ ش. (۱۴) عبدالکریمبن هوازن قشیری، الرساله القشیریه، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۱۵) داوود بن محمود قیصری، شرح محمود قیصری بر تائیه ابنفارض، در ابنفارض، تائیه عبدالرحمان جامی: ترجمه تائیه ابنفارض، چاپ صادق خورشا، تهران ۱۳۷۶ ش. (۱۶) ابراهیمبن علی کفعمی، المصباح، چاپ سنگی (تهران) ۱۳۲۱، چاپ افست قم ۱۴۰۵. (۱۷) علیخانبن احمد مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفه سیدالسّاجدین صلواتاللّه علیه، چاپ محسن حسینی امینی، قم ۱۴۱۵. (۱۸) علی بن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ ش ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جود در عرفان»، شماره۵۱۷۹. |